بیانات مقام معظم رهبری در مورد فرهنگ
الف:اهمیت فرهنگ در جامعه
• فرهنگ هویّت یک ملّت است. ارزشهاى فرهنگى روح و معناى حقیقى یک ملّت است.
• فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند.
• فرهنگ، برنامهریزى لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور - چه فرهنگ عمومى؛ چه فرهنگ نخبگانى، دانشگاهها و غیره و غیره - به خودىِ خود خوب بشوند و پیش بروند.
• نمیشود مسئولین کشور مسئولیّتى احساس نکنند در زمینهى هدایت فرهنگى جامعه. دولت و مسئولان موظّفند که توجّه کنند به جریان عمومى فرهنگ جامعه.
• یکى از وظایف نظارتى و مراقبتى دستگاه حکومت این است که متوجّه مزاحمها باشد... اگر چنانچه فرض کنیم در مجموعهى کشور یک تبلیغاتى شروع بشود که بنیان خانواده را سست میکند و به طلاق مىانجامد، خب شما مجبورید جلوى این را بگیرید.
• ما مسئولیّت شرعى داریم، مسئولیّت قانونى داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومى کشور.
• در بعضى از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضىها با عنوان[کردن] "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتى کنند، فرهنگ را دولتى کنند! این حرفها یعنى چه؟ دولت دینى با دین دولتى هیچ فرقى ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتى یعنى دین مردمى.
• ورود دستگاه حکومت به مسئلهى فرهنگ به معناى سلب فعّالیّت مردم نیست.
• فرهنگ به مردم متّکى است؛ این همه مجالس عزادارى، این همه مجالس سخنرانى، این همه انجمنهاى ادبى، این همه انجمنهاى علمى، اینها را اصلاً کِى دولتها میتوانند بهوجود بیاورند؟ کجا ممکن است؟
• این موجب نمیشود که اگر شما یکجا دیدید که فرض بفرمایید یک حرکتى دارد در همین کارهاى مردمى انجام میگیرد که داراى آسیب اجتماعى است، داخل نشوید و بگویید من دخالت نمیکنم؛ نه، اینجا لازم است دخالت بشود، هدایت بشود، کار بشود.
• غربیها بیشتر از ما متعصّبند، بدتر از ما لجاجت میکنند بر سر ارزشهاى فرهنگى خودشان که در واقع ضدّ ارزش هم هست. ما چرا بر سرِ فرهنگ خودمان پافشارى نکنیم؟
• شوراى عالى انقلاب فرهنگى یکى از آن ابتکارات واقعاً بابرکت امام بزرگوار بود. هیچ دولتى از یک چنین مجموعهاى بىنیاز نیست.
• یکى از مهمترین خواص و نقاط مهمّ این شورا این است که این شورا موجب میشود که مسئلهى فرهنگ کشور تابع زیر و بالا شدن جریانات سیاسى و جناحهاى سیاسى نباشد.
• اعضاى شورا بایستى این شورا را باور کنند؛ باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزى فرهنگى کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهى مسائل عمدهى فرهنگى کشور و سیاستگذارى کشور را بر عهده دارد.
• مصوّبات اینجا بایستى اجرا بشود؛ خودِ حضور رئیس جمهور و رئیس قوّهى مقنّنه براى قانونگذارى - آنجاهایى که احتیاج به قانونگذارى است - و وزراى محترم و مسئولان دستگاههاى ذىربط، باید به معناى ضمانت اجرا باشد.
• "قرارگاه" ممکن است به بعضى گوشها سنگین بیاید و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامى است، شما در مسائل فرهنگى هم فکر نظامى را رها نمیکنید! واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگى از کارزار نظامى اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نیست.
• این اسنادى را که تهیّه کردید جدّى بگیرید و اینجور هم نباشد که مثلاً فرض کنید که یک سندى را که مربوط به دستگاه آموزش عالى است، یا مربوط به وزارت بهداشت است، یا مربوط به آموزش و پرورش است، یا مربوط به وزارت ارشاد است، شورا تدوین کند، تصویب کند، بسپارد به آن دستگاه و بکشد کنار؛ نه، این مصلحت نیست.
• ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگى را مطرح کردیم؛ بعضىها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمى؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما میگوییم، خیلى از کشورهاى غیرغربى هم مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح میکنند و میگویند غربىها به ما تهاجم فرهنگى کردند؛
• تهاجم فرهنگى یک واقعیّتى است. صدها رسانهى صوتى، تصویرى، اینترنتى، مکتوب در دنیا دارند کار میکنند با هدف ایران! با هدف ایران! نه اینکه دارند کار خودشان را میکنند.
• تهاجم فرهنگى یک حقیقتى است که وجود دارد؛ میخواهند برروى ذهن ملّت ما و برروى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى کودک - اثرگذارى کنند.
• در مقابل اینها باید چهکار کرد؟ در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکى کار، یکى ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهى مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکارى باشد.
• ما در برخورد با مسائل تهاجمى، پدیده را در اوّل ورود، حتّى قبل از ورود باید بشناسیم.
• دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن، این اشکالات را دارد که بعد شما دچار مشکلاتى میشوید که نمیتوانید با آنها مواجه بشوید.
• در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار، انفعال است؛ زشتترین کار، انفعال است؛ خسارتبارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند
• این پیشرفت علمى ما در این ده دوازده سال اخیر یک واقعیّت است؛ بعضى این را باور نکردند؛ بعضى حتّى این را انکار کردند.
• توصیهى من به وزیر محترم آموزش عالى و وزیر محترم بهداشت و درمان، بخصوص این است که نگذارید این چرخهى حرکت کُند بشود. این را هرچه میتوانید توسعه بدهید و تسریع کنید و پیشرفت کنید.
• یکى از چیزهایى که جلو این را میگیرد، سیاسى شدن دانشگاهها است. نگذارید دانشگاه جولانگاه حرکتهاى سیاسى بشود.
• نسل جوان در هر جامعه، موتور حرکت تحوّلات اجتماعى و تحوّلات سیاسى است؛ بخصوص جوان دانشجو؛ طبیعتش این است. این حرف دیگرى است؛ این غیر از این است که ما دانشگاه را محلّ جَوَلان گرایشهاى سیاسىاى که بعضىشان مخالف با اصل نظامند یا مخالف با جهتگیرىهاى نظامند بکنیم. این را باید حتماً مراقبت کنید و جلوى آن را بگیرید.
• این "میتوانیم" را که در روح این جوانهاى ما دارد جَوَلان میکند، نگذارید از بین برود؛ شما هم بگویید میتوانیم و دنبال کنید این میتوانیم را.
• ما میتوانیم تمدّن نوین اسلامى را برپا کنیم و دنیایى بسازیم که سرشار باشد از معنویّت و با کمک معنویّت و هدایت معنویّت راه برود؛ این کارها را میتوانیم انجام بدهیم، که به توفیق الهى هم [این کار را] میکنیم.
• من خیلى نگران زبان فارسىام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است.
• در شبه قارّهى هند برجستهترین شخصیّتها با زبان فارسى حرف میزدند و انگلیسها اوّلى که آمدند شبه قارّهى هند، یکى از کارهایى که کردند این بود که زبان فارسى را متوقّف کنند؛ جلو زبان فارسى را با انواع حیَل و مکرهایى که مخصوص انگلیسها است گرفتند.
• به نظر بنده اساسىترین کار در زمینه علوم انسانی این است که مبناى علمى و فلسفىِ تحوّل علوم انسانى باید تدوین بشود؛ این کار اساسى و کار اوّلى است که بایستى انجام بگیرد.
بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۳/۰۳/۱۳۹۰
ب:مساله تهاجم فرهنگی
• ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگى را مطرح کردیم؛ بعضىها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمى؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما میگوییم، خیلى از کشورهاى غیرغربى هم مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح میکنند و میگویند غربىها به ما تهاجم فرهنگى کردند؛
• تهاجم فرهنگى یک واقعیّتى است. صدها رسانهى صوتى، تصویرى، اینترنتى، مکتوب در دنیا دارند کار میکنند با هدف ایران! با هدف ایران! نه اینکه دارند کار خودشان را میکنند.
• تهاجم فرهنگى یک حقیقتى است که وجود دارد؛ میخواهند برروى ذهن ملّت ما و برروى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى کودک - اثرگذارى کنند.
• در مقابل اینها باید چهکار کرد؟ در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکى کار، یکى ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهى مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکارى باشد.
• ما در برخورد با مسائل تهاجمى، پدیده را در اوّل ورود، حتّى قبل از ورود باید بشناسیم.
• دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن، این اشکالات را دارد که بعد شما دچار مشکلاتى میشوید که نمیتوانید با آنها مواجه بشوید.
• در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار، انفعال است؛ زشتترین کار، انفعال است؛ خسارتبارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند.
بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها ۱۵/۰۵/۱۳۹۲
ج:وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی:
• شوراى عالى انقلاب فرهنگى یکى از آن ابتکارات واقعاً بابرکت امام بزرگوار بود. هیچ دولتى از یک چنین مجموعهاى بىنیاز نیست.
• یکى از مهمترین خواص و نقاط مهمّ این شورا این است که این شورا موجب میشود که مسئلهى فرهنگ کشور تابع زیر و بالا شدن جریانات سیاسى و جناحهاى سیاسى نباشد.
• اعضاى شورا بایستى این شورا را باور کنند؛ باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزى فرهنگى کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهى مسائل عمدهى فرهنگى کشور و سیاستگذارى کشور را بر عهده دارد.
• مصوّبات اینجا بایستى اجرا بشود؛ خودِ حضور رئیس جمهور و رئیس قوّهى مقنّنه براى قانونگذارى - آنجاهایى که احتیاج به قانونگذارى است - و وزراى محترم و مسئولان دستگاههاى ذىربط، باید به معناى ضمانت اجرا باشد.
• "قرارگاه" ممکن است به بعضى گوشها سنگین بیاید و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامى است، شما در مسائل فرهنگى هم فکر نظامى را رها نمیکنید! واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگى از کارزار نظامى اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نیست.
• این اسنادى را که تهیّه کردید جدّى بگیرید و اینجور هم نباشد که مثلاً فرض کنید که یک سندى را که مربوط به دستگاه آموزش عالى است، یا مربوط به وزارت بهداشت است، یا مربوط به آموزش و پرورش است، یا مربوط به وزارت ارشاد است، شورا تدوین کند، تصویب کند، بسپارد به آن دستگاه و بکشد کنار؛ نه، این مصلحت نیست.